22 اسفند 1401 - 22:08

آرایش مجازی دشمن در یکسال گذشته

اگر جنگ ها را به سه دسته‌ی سخت، نیمه سخت و نرم تقسیم کنیم، جنگ رسانه‌ای مهمترین ابزار جنگ نرم در جهانی است که به نام عصر اطلاعات شناخته می شود.
کد خبر : 13755

پایگاه رهنما:

اگر جنگ ها را به سه دسته‌ی سخت، نیمه سخت و نرم تقسیم کنیم، جنگ رسانه‌ای مهمترین ابزار جنگ نرم در جهانی است که به نام عصر اطلاعات شناخته می شود. رسانه‌ها در این جنگ ابزاری برای سلطه بر آراء، اندیشه، اراده و احساسات مردم به شمار می روند. نظامات سلطه جهت حفظ و گسترش منافع و قدرت خود به وجود رسانه‌ها وابسته هستند. رسانه‌ها اولا در جهت اجرای عملیات روانی قدرت‌ها علیه ملت‌ها و دولت‌های مستقل عمل می‌کنند، و ثانیا وسیله‌ی موثری برای کنترل و جهت‌دهی افکار عمومی دنیا هستند. برای نمونه آمریکا با استفاده از همین شیوه  موفق به تغییر رژیم های سیاسی در کشورهایی چون گرجستان، چک اسلواکی، لهستان، اوکراین و قرقیزستان گردید. در تمام این براندازی‌ها، آمریکا نه با جنگ و کودتا، بلکه صرفا با استفاده از ابزار رسانه، با دگرگونی در افکار جامعه هدف، از حکومت‌های مستقر مشروعیت‏زدایی کرده و با ایجاد بی‌ثباتی از طریق جنبش‌های مردمی، قدرت‌های سیاسی را به نفع خود تغییر داد.

  • جنگی بدون شلیک گلوله

 افرادی که هدف بمباران جنگ رسانه‌ای هستند، شاید وجود این حملات سنگین که فضای فکری آنها را تحت تاثیر قرار می‌دهد، احساس نکنند.  باید دانست با اینکه هدف اصلی و نهایی جنگ‌رسانه‌ای، تغییر در رفتار دولت‌ها در جهت منافع کشورهای سلطه‌گر است، اما جامعه هدف بمباران‌ها و عملیات‌های رسانه‌ای، افکار عمومی ملت‌هاست. به این صورت که اذهان جامعه را نسبت به موضوعی قانع می‌کنند و سپس به سمت دلخواه خود  جهت دهی می‌کنند، از این رو دولت ها نیز ناچارا تحت فشار افکار عمومی، به آن سمت کشیده خواهند شد.

در ایران نیز پس از اینکه دشمنان نظام نتوانستند از طریق جنگ سخت، انقلاب اسلامی ایران را از پای درآورند، جنگ نرم را به منظور براندازی ایران اسلامی پی گرفته و جنگ رسانه‌ای را در دستور کار خود علیه ایران قرار دادند. رهبر معظم انقلاب دو بار در سال 97 و چه قبل و پس از آن بارها به اهمیت جنگ رسانه‌ای از سوی دشمن و لزوم توجه مردم و دستگاه‌های مسئول به آن پرداخته بودند:

«دشمن از ابزار رسانه استفاده می‌کند برای اثرگذاری بر افکار عمومی. توجّه کنید! ابزار رسانه، ابزار مهم و اگر دست دشمن باشد، ابزار خطرناکی است. ابزار رسانه را تشبیه می‌کنند به سلاح‌های شیمیایی در جنگ نظامی؛ سلاح شیمیایی را وقتی می‌زنند، سلاح شیمیایی ‌تانک و تجهیزات را از بین نمی‌برد؛ تجهیزات می‌ماند و انسان‌ها از بین می‌روند و از قدرت استفاده‌ از ابزار می‌افتند؛ سلاح شیمیایی در جنگ نظامی این‌جوری است؛ ابزار رسانه هم این‌جور است. امروز از تلویزیون، از رادیو، از اینترنت، از شبکه‌های اجتماعی، از انواع و اقسام وسایل فضای مجازی، علیه افکار عمومی ما استفاده می‌شود؛ این را کسانی که مسئولیّت این بخش از کشور را- بخش ارتباطات را- دارند، درست توجه کنند. ما در جلسات حضوری هم به اینها تذکر داده‌ایم، تأکید کرده‌ایم، حالا هم می‌گوییم؛ توجه کنند که آنها ابزاری نشوند برای اینکه دشمن راحت بتواند سلاح شیمیایی خودش را علیه این مردم به کار ببرد. وظیفه‌ خودشان را بدانند و با جدیّت عمل کنند».  12/7/1397

  • رسانه و نفوذ بر ذهن ها

 همچنین یک ماه قبل از این سخنرانی که در میان بسیجیان در ورزشگاه آزادی ایراد شده بود، ایشان در جمع اعضای خبرگان رهبری از برنامه دشمن برای جنگ رسانه‌ای علیه ایران خبر داده بودند: «خبرهای ما، اطّلاعات ما نشان می دهد که -یعنی اینها اطّلاع است، تحلیل نیست- تشکیلاتی به وجود آمده است به‌وسیله‌ی دستگاه جاسوسی رژیم صهیونیست و دستگاه جاسوسی آمریکا، اینها تشکیلات درست کرده‌اند، از سوی قارون‌های منطقه هم دارند پشتیبانی مالی می شوند؛ در اطراف کشور، در بعضی از این کشورهای نزدیک به ما، نشسته‌اند برنامه‌ریزی می کنند و به‌طور جدّی دارند کار می کنند. بعضی‌هایشان لازم است زبان یاد بگیرند، زبان یاد می گیرند؛ بعضی لازم است با شرایط کشور آشنا بشوند، پول می دهند این کار را می کنند؛ برای اینکه بتوانند فضای فکری و تبلیغاتی کشور را آلوده کنند. و این مسئله،‌ مسئله‌ی مهمّی است؛ بسیار مسئله‌ی حسّاسی است؛ اینکه فضای تبلیغاتی کشور، فضایی باشد که مردم را، یا دچار اضطراب کند، یا دچار یأس و ناامیدی کند، یا دچار بدبینی کند -نسبت به یکدیگر و نسبت به دستگاه‌ها- یا احساس بُن‌بست به مردم بدهد، یا حتّی مشکلات مربوط به اقتصاد را افزایش بدهد.» 15/6/1397

ملوین دفلور در خصوص تأثیر و نفوذ رسانه‌ها بر مخاطب، معتقد است که رسانه‌ها در ارتباط با جامعه، سه تأثیر شناختی، عاطفی و رفتاری بر مخاطبان دارد. در تاثیر عاطفی، رسانه‌ها می‌توانند احساسات مخاطبان را در قبال مسائل اجتماعی عوض کنند و افکار عمومی را تحت نفوذ خود درآورند؛ و این اولین گام اثرگذاری رسانه بر ذهن مخاطب در جنگ رسانه‌هاست. در واقع این تاثیر عاطفی و احساسی بر مخاطب است که منجر به تغییر در عقاید و اندیشه‌های او شده و در نهایت تغییرات رفتاری و عملی را نسبت به حکومت و جامعه ناشی می شود. در تاثیر عاطفی و احساسی، هدف اول رسانه‌های خط حمله، شکستن هر نوع تعلق و دلخوشی مخاطب با محیط پیرامونی خود است. سیاه نمایی از وضع موجود، ناامیدی از آینده، بزرگ نمایی اخبار ناخوشایند و ناراحت کننده، سانسور کردن اخبار خوشحال کننده و خوب، بایکوت کردن مراسمات شاد ملی، بحران سازی از هر اتفاق کوچک پیش پا افتاده و... گوشه‌ای از تلاش‌های رسانه‌های دشمن در این جنگ است.

  • سم پاشی فکر مخاطب در فضای مجازی

در این یک سالی که گذشت تمرکز ویژه دشمنان بر سمپاشی فضای رسانه‌ای کشور و تاریک کردن محیط ذهنی مخاطب ایرانی بود. پمپاژ اخبار منفی و در مقابل بایکوت هرگونه خبر فرح انگیز، راهبردی بود که اتاق فکر رسانه‌های دشمن پی گرفتند. اواخر سال گذشته بود که خبر کشته شدن یک زن اهوازی به دست همسرش تبدیل به خبر یک رسانه‌های دشمن خارجی و منافق داخلی شد، تا جایی که یک هفته‌ی کامل خبر اول این رسانه‌ها بود. چندی بعد، در اوایل سال جاری خبر ریزش ساختمان متروپل باز هم تبدیل به یک بحران روانی در ذهن مخاطبان ایرانی شد که منشاء آن باز همان رسانه‌ها بودند. بحرانی که می رفت تا یک آشوب را از یک رخداد عادی که روزانه در سراسر جهان اتفاق می افتد رقم بزند. البته عملیات ویژه دشمن بر منطقه اهواز و خبرسازی از نقطه کانونی جنوب کشور از همان ابتدا کاملا مشهود بود. وجود قومیت‌ها و مذاهب متفاوت، نارضایتی ناشی از ریزگردها و کم آبی آن منطقه و همچنین وجود روستاهای محروم در استان خوزستان، دشمن را برآن داشت که فاز اول عملیات جنگ رسانه‌ای خود را از منطقه جغرافیایی جنوب کشور آغاز کند. سوء استفاده خبری رسانه‌های دشمن از وضعیت تورمی و بالارفتن نرخ دلار و طلا، فاز دیگری از سم‌پاشی محیط ذهنی مخاطب بود که موازی با دیگر پروژه‌ها دنبال می‌شد تا هم ادراک سازی از فضای ضدمعیشتی جامعه ایرانی ارائه دهند و هم با جوسازی رسانه‌ای به افزایش نرخ دلار، طلا و خودرو دامن بزنند.
تولیدات شبکه‌ی نمایش خانگی که مدتی‌ست در میان ایرانیان رونق گرفته، در این مدت پیشتاز سیاه‌نمایی، نا امید سازی و افسردگی جامعه ایرانی بوده اند. زخم کاری، یاغی، جیران، بی‌همگان، سرگیجه، خون‌سرد، پوست شیر و... تنها چند نمونه از سریال‌هایی است که در شبکه‌های نمایش خانگی منتشر می شوند و بعضا نیز با بودجه‌های سنگین دولتی تولید شده‌اند. قطعا نمی توان این حجم از تولید محتواهای سیاه و افسرده را اتفاقی دانست و نقش دشمن را در ایجاد فضای درام و ناامیدانه پیرامون فضای هنری کشور نادیده گرفت. در این میان می توان به پروژه مهسا امینی هم اشاره کرد که بی اغراق، مهمترین پروژه‌ی شناختی دشمن علیه ایران، در سال‌های اخیر بود. اسم رمز مهسا امینی یک پروژه ویژه‌ی امنیتی_رسانه‌ای بود که با هدف طی کردن سه مرحله‌ی تاثیر عاطفی، شناختی و رفتاری بر افکار عمومی مردم ایران و جهان، در یک پروژه واحد انجام گرفت، اما از آنجا که معمولا محاسبات دشمن در مقابل جامعه ایرانی اشتباه از آب در می‌آید، این‌بار نیز تیر دشمنان به سنگ خورد و به جز بحران سازی چندماهه چیز دیگری عایدشان نشد. بحران سازی از مرگ پیروز، توله یوزی که از ابتدای تولد دچار مشکلات جسمی بود و تبدیل آن به مسئله اول رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی و تعمیم آن به ناامیدی از فضای کلی کشور اقدامی بود که توسط دشمن دنبال شد. همزمان با مرگ پیروز، مسمویت‌های دانش‌آموزان در چند مدرسه موضوعی بود که در هفته‌ های گذشته به عنوان یک بحران جدید در سراسر ایران قلمداد شد تا رسانه‌های دشمن همچنان بتوانند بر طبل سیاه‌نمایی از فضای کشور بکوبند.

همه‌ی این اتفاقات تا به امروز عمدتا در بستر شبکه‌های اجتماعی اتفاق افتاده است. بستری که دسترسی سهل و آسانی به ذهن مخاطبان دارد. اما مهمتر از آنچه گفته شد، نحوه مقابله با عملیات‌های رسانه‌ای دشمن در این جنگ تمام عیار ادراکی است که باید جامع، هوشمند و هدفمند باشد.

 

ارسال نظرات